هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم


مرغ بریان به چشم مردم سیر


کمتر از برگ تره بر خوان است

وان که را دستگاه و قوت نیست


شلغم پخته مرغ بریان است